به گود چشم سیاهش به خون توی نگاهش به آن دو ماهی قرمز
میان عمق دو چاهش نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم
به او که معنی دوریست که انتهای صبوریست
به خنده هاش که زوریست امان از آن شب وحشت
امان از این همه دوری از این تنفس در مرگ
عذاب زنده به گوری به هیچ راه پس و پیش
به درد بیشتر از پیش به آن دو چشم دهاتیش
به ساق و سایش اره به جیغ او ته دره
به مرگ ذره به ذره نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم
به روی و موی سپیدش به اشک و تاری دیدش
به کور سوی امیدش
Ali
مثل همیشه شاهین عالیه